آموزشی مذهبی
|
||
یک شنبه 11 تير 1391برچسب:, :: 14:41 :: نويسنده : حمید امامی راد
هزاران سال از خلقت انسان می گذرد؛ آفریده ای که خداوند هنگام آفریدنش بر خود آفرین گفت؛ فَتَبارَكَ اللَّهُ أَحْسَنُ الْخالِقین (1). او که با دمیدن نفخه الهی در کام وجودش، نشئه ای دیگر از عالم وجود را تجربه کرد؛ ثُمَّ أَنشَأْنَاهُ خَلْقًا آخَرَ (مۆمنون: 14)، تا موجودی خداگونه شود و مقام فَكانَ قابَ قَوْسَیْنِ أَوْ أَدْنى (نجم:9) و مرتبه بلند فی مَقْعَدِ صِدْقٍ عِنْدَ مَلیكٍ مُقْتَدِر (قمر:55) را به خود اختصاص دهد، او توانست با عظمتی که در درونش به ودیعه گذاشته شد، خلیفه خداوند گردد؛ إِنِّی جاعِلٌ فِی الْأَرْضِ خَلیفَة (بقره:30) و مسجود فرشتگان شود؛ وَ إِذْ قُلْنا لِلْمَلائِكَةِ اسْجُدُوا لِآدَم. (بقره:34) اما چه روی داده و چه بر انسان گذشته است که کلام فرشتگان درپرسش از خداوند را در زندگی خود میبیند كه: أَتجَْعَلُ فِیهَا مَن یُفْسِدُ فِیهَا وَ یَسْفِكُ الدِّمَاء؛ آیا كسى را در آن قرار مىدهى كه فساد و خونریزى كند؟!. (بقره:30) آیا انسان برای چنین زندگانیای خلق شده است؟ آیا گذران عمرش باید این گونه باشد؟ چگونه است وقتی دفتر تاریخ بشر را ورق می زنیم، جز خطوط نورانی اندكی که با تلاش انبیا و اوصیا برای نجات بشر، نوشته شده است بقیه سطور چنان تاریک و ظلمانی است که دل هر خواننده را به درد آورده و چشم هر بیننده را گریان می کند. به راستی، تا چه زمانی باید این خطوط سیاه، کتاب تاریخ زندگی بشر را پلید و کثیف کند؟ خدایا! چه هنگام آنچه زیبنده مقام انسانی است، برای جامعه بشری رقم میخورد و در صفحه حیاتش، ترسیم میشود؟ تأمّل در نهاد آدمی و درک لطایف و ویژگی های نفس و درون او، روشن می کند که چرا انسان، برترین مخلوقات و شاهکار جهان آفرینش معرفی شده است. او موجودی عدالت خواه و حقّ جو است که هر جا با حقیقت وجود انسانی اش ظهور پیدا کرده، این حقیقت، نمود یافته و آشکار شده است. روحیه ایثار و گذشت، تعاون و همیاری، از صفات زیبای او است. در کنار این حالات ملکوتی و فرا مادّی، آنچه قابل دقّت است این که انسان، زیبایی و صفای زندگی و لذّت از بودن را وقتی معنا یافته می داند که شیرینی وجود و زندگی کردن، به کام همه انسانها طعم پیدا کند و همگان آن را بچشند. او طراوت و لطافت را زمانی ترجمه شده می بیند که محیط پیرامونش را شادابی فرا گرفته باشد. نشستن زیر درخت، کنار جوی آب روان و زلال، زمانی بر جان انسان گوارا می آید که چشم انداز نگاهش را درخت و سبزه، کوههای سر به فلک کشیده و امواج بی قرار دریا پر کرده باشد؛ اما اگر به هر طرف نگاه کند، جز زباله و ویرانی نبیند و هوا از بوی تعفّن آكنده باشد، آیا چنین منظره ای، لذّت دیدن دارد و زیر چنین درختی، صفای نشستن معنا می یابد؟ آیا روزی فرا خواهد رسید که صحنه های جنگ و غارت، انفجارها و ویرانی ها پایان یابد؟ آیا زمانی خواهد شد که دیگر پدر، شب هنگام و موقع برگشت به خانه، سرافکنده و شرمسار از دست خالی و عدم توان تدارک قوت زندگی نباشد؟ به راستی آیا صبحی فرا می رسد که شعاع های پر حرارت و زندگی بخش خورشید، به همه خانه ها و دل ها لبخند بنشاند؟ به جرأت می توان گفت میل فطری انسانها به حق طلبی و اجرای عدالت از یک سو، و وجود ظلم و ستم های فراوانی که به دلیل هوا و هوس و منفعت طلبی و شیطان پرستی عده ای، در جامعه پدید آمده و می آید از سوی دیگر، مردمان را در جست وجوی مصلح و منجی بی قرار کرده است؛ زیرا وقتی آنان اجرای عدالت را در توان خود ندیدند، بر آن شدند كه به پشتوانة کمک الهی و با حاکمیت مردی آسمانی، به این مهم نایل شوند. این، یکی از حکمت هایی است که روشن می کند چرا انبیای الهی و اوصیای بزرگوارشان، نوید ظهور چنین بزرگ مردی را به مردم دادهاند. اعتقاد به آمدن مصلح؛ ریشه در اعماق تاریخ و ادیان دارد. دین مقدس اسلام به ویژه مکتب تشیع نیز در باره ظهور این راد مرد الهی سخنان فراوانی دارد. میل فطری عدالت خواهی در آدمیان و وجود احادیث مهدویت در مجموعة بزرگ معارف دینی، باعث شد مردم از همان صدر اسلام، به وجود مقدس مصلح کل، حسّاسّیت ویژه پیدا کرده و به شناخت بیشتری از زوایای زندگی و ظهور او بپردازند؛ چرا که سخن از مهدی سخن از بزرگ مردی است که با ظهورش دامن ظلم برچیده شده و زمین، روی آرامش به خود می بیند و با اجرای عدالت، توسط او دیگر جایی برای زورمندان و زراندوزان نخواهد بود. و روشن است با وجود آن که این رویداد بزرگ، آرزوی دیرینه جامعه بشری است، در این میان، شیطان صفتانی نیز وجود دارند که راحتی و بقای خود را در عدم تحقّق این پدیده دانسته و برای جلوگیری از وقوع یا به تأخیر انداختن آن، دست به هر اقدامی میزنند و از هر نیرنگ و دسیسه ای استفاده می کنند، تا وضعیت و شرایط در جامعه به گونه ای رقم بخورد که اهداف آنان را تأمین کرده و حاکمیتشان را تثبیت كند. در کنار این گروه، افراد سودجویی نیز یافت می شوند که برای رسیدن به منافع مادی و به سبب افزون طلبی، به دنبال آنند که با فریب مردم، خود را مهدی موعود معرفی کنند، تا بتواند با همراهی برخی افراد جاهل، ایامی چند به ارضای شهوات مادی خود بپردازند. اکنون جای این سۆال است که با وجود این گونه افراد، چگونه می توان خود را برای ظهور آماده کرد و از حیله دشمنان رهایی یافت؟ آیا تحقق انقلاب جهانی امام مهدی علیه السلام شرایط خاصی دارد؟ آیا برای پیدایش آن، نشانه و علامتی وجود دارد؟ با توجه به مخفی بودن زمان ظهور و وجود مخالفان و سودجویان، آیا مردم دچار حیرت و سرگردانی نمی شوند؟ اینجا است که بحث شرایط ظهور، جایگاه ویژه ای می یابد. تعریف شرایط ظهورشرایط به معنای سببها و زمینه ها، به اموری گفته می شود كه تحقّق مطلوب و مشروط، به وجود آنها بستگی دارد و بدون تحقق اینها، مشروط به وجود نمی آید. یعنی یك نوع رابطه علّی و معلولی میان آنها برقرار است؛ مثلا برای آنکه محصول خوبی در تابستان برداشت شود لازم است شرایط آن مانند بذر سالم، آب مناسب، حرارت و تابش خورشید، کود کافی و سمّ پاشی به موقع فراهم شود، و یا دانش آموز برای آنکه نمره خوبی در پایان سال بگیرد و از جایزه برخوردار گردد باید در طول سال زحمت بکشد و به درستی درس بخواند. طبیعی است که در صورت عدم تحقّق شرایط، نه کشاورز باید منتظر برداشت محصول مناسب باشد و نه دانش آموز باید در انتظار گرفتن نمره خوب و جایزه باشد. بر این اساس، مراد از شرایط ظهور، آن دسته از اموری هستند كه تحقّق ظهور، وابسته به وجود آن هاست و تا آنها محقّق نشوند، ظهور نیز واقع نخواهد شد. اینك مناسب است به تعریف علایم ظهور نیز اشاره شود، تا تفاوت آن با شرایط روشن شود. علایم، به معنای نشانه ها، به اموری گفته می شود که نمایانگر مقصود و مطلوب میباشند. مراد از علایم ظهور، آن دسته از حوادثی است كه بر اساس بیان پیشوایان معصوم علیهم السلام، قبل یا در آستانة ظهور واقع خواهد شد و تحقّق هر كدام نزدیك شدن قیام حضرت مهدی تأملی در شرایط ظهور را نوید میدهد. با توجه به بیان فوق، می توان تفاوت های علایم و شرایط ظهور را چنین برشمرد:1. علایم، فقط كاشف از پدیده ظهورند؛ ولی شرایط محقّق ظهورند؛ از این رو علایم، در پیدایش مطلوب، نقشی ندارند به خلاف شرایط كه در پیدایش مشروط، دارای تأثیرند؛ 2. لازم نیست علایم در یك زمان جمع باشند، بلکه ممكن است یكی پس از دیگری تحقّق یابند؛ ولی شرایط باید در یك زمان جمع باشند، تا پدیده ظهور تحقّق عینی یابد؛ 3.علایم، از بین رفتنی است؛ ولی شرایط، پایدار و باقی است؛ 4.علایم، قابل شناخت بوده و معمولاً به وجود آن می توان پی برد (زیرا خاصیت نشانه بودن این است)؛ ولی تحقّق شرایط چندان قابل شناخت نیست و نمی توان به وجود آن آگاهی حتمی و كامل داشت (كه آیا همة شرایط محقّق شده است یا نه)5.ممكن است بعضی علایم موجود نشود و پدیده ظهور تحقّق یابد، ولی شرایط، حتماً باید موجود شوند. فواید و آثار بحثاگر آدمی بداند که ظهور منجی، شرایطی دارد و واقعاً مشتاق ظهورش باشد، حتماً به دنبال آن خواهد رفت که شرایط ظهور را در حدّ توان فراهم کند؛ زیرا می داند که تحقّق مشروط وابسته به تحقق شرط است و تا شرط نباشد، مشروط نخواهد بود. پس فایده دانستن شرایط ظهور آن است که انسانها را برای فراهم کردن شرایط به تلاش و جنبش وا می دارد. از آنچه گذشت اهمیت شرایط در مقایسه با علایم نیز روشن می شود؛ زیرا ظهور، وابسته به تحقق شرایط است نه علایم؛ پس باید شرایط فراهم گردد تا ظهور ممکن شود.
پی نوشت: [1].مۆمنون :14. یک شنبه 11 تير 1391برچسب:, :: 14:39 :: نويسنده : حمید امامی راد
برادران الهىتنها دوستانى ارزشمندند كه انسان را در مسير صحيح هدايت كنند و از گرداب هاى انحراف، نجات بخشند. چنين دوستانى، حافظ دين و ايمان انسان هستند و او را در گرفتارى هاى زندگى يارى خواهند كرد. بايد بكوشيم با افرادى كه از كردار و گفتارشان، عطر الهى برمى خيزد، طرح دوستى بريزيم. افزون بر آن، خود نيز بايد به اخلاق الهى آراسته باشيم تا در شمار كسانى درآييم كه پيامبر رحمت و مدارا، آنان را مى ستايد. ايشان مى فرمايد: خِيارُكُمْ مَنْ ذَكَّرَكُمْ بِاللهِ رُؤْيَتُهُ وَ زادَ فِى عِلْمِكُمْ مَنْطِقُهُ وَ رَغَّبَكُمْ فِى الاْخِرَةِ عَمَلُهُ.(33) بهترين شما آن كس است كه ديدار او، خدا را به ياد شما آورد و سخنانش، بر دانش شما بيافزايد و رفتارش، شما را به آخرت، مشتاق سازد. برخورد جوان مردانه با محرومانبسيارى از مردم با آنكه خود، بهترين غذاها را مصرف مى كنند، ولى هنگامى كه مى خواهند به فقيران غذا بدهند، غذايى مى دهند كه خودشان هيچ تمايلى براى خوردن آن ندارند. اين كار دور از جوان مردى است; زيرا مروت اقتضا مى كند انسان همان چيزى را براى ديگران بپسندد كه براى خود مى پسندد. بر اساس دستور قرآن مجيد و سيره ائمه معصومين(عليهم السلام)، شايسته است انسان از بهترين داشته هاى خود، به فقيران ببخشد و نبايد با دادن چيزهاى پست و بى ارزش، طبع انسانى آنان را خوار بشمارد; زيرا پيامبر اعظم (صلى الله عليه وآله) مى فرمايد: لا تُطْعِموُا الْمَساكينَ مِمّا لا تَأكُلُونَ.(34) از آنچه خودتان نمى خوريد، به مسكينان ندهيد. برخورد مناسب با زيردستانانسان نبايد با زيردستان، برخورد متكبرانه و غيرانسانى داشته باشد. وظيفه اخلاقى ايجاب مى كند كه با ديگران به لطف و مهر سخن گوييم و به شكرانه موقعيتى كه خداوند در اختيارمان نهاده است، متواضع باشيم. چه بسا ممكن است زيردستان، از توانايى ها و كمال اخلاقى برخوردار باشند كه نزد خدا و خلق بسيار باارزش تر است. انسان ها را نبايد فقط با عينك جاه و مقام و موقعيت ها سنجيد; زيرا ميزان قضاوت درباره ديگران، اخلاق و رفتار و منش آنان است. براين اساس، پيامبر گرامى اسلام مى فرمايد: أَيَّما راع لَمْ يَرْحَمُ رَعِيَّتَهُ حَرَّمَ اللهُ عَلَيْهِ الْجَنَّةَ.(35) هر مسئولى كه به زيردست خود رحم نكند، خدا، بهشت را بر او حرام مى كند. بصيرت به خودبعضى افراد با تعريف هاى بى جاى ديگران، احساس غرور مى كنند و مى پندارند به راستى آدم هاى خوبى هستند كه مورد توجه ديگران قرار گرفته اند. در نتيجه، خود را برتر مى بينند. برعكس، اگر مورد سرزنش و بدگويى ديگران قرار بگيرند، در روحيه آنان، اثر بسيار بدى مى گذارد و خواب و خوراك را از آنان سلب مى كند و گمان مى كنند كه انسان هاى بد، كوچك و بى ارزش هستند. اين دو، هيچ يك خود را با واقعيت تطبيق نداده اند. حقيقت آن است كه هر انسانى در درون خويش بهتر مى داند كه چگونه آدمى است و چه خصلت هاى خوب و بدى دارد. پيامبر اعظم (صلى الله عليه وآله) در توصيه اى ارزشمند مى فرمايد: إِسْتَفْتِ نَفْسَكَ وَ إِنْ أَفْتاكَ الْمُفْتُونَ.(36) (نيكى و بدى) را از خودت بپرس; ديگران هر چه مى خواهند، بگويند. بهترين كردارترك محرمات و انجام واجبات، راه دست يابى به كمال و اطاعت از ذات الهى است. در كنار اين اعمال عبادى و دورى از گناهان، آدمى بايد قناعت پيشه كند و به روزى تقسيم شده الهى راضى باشد. حرص و طمع از موانع كمال آدمى هستند و انسان كمال جو، در دام آنها اسير نمى شود. مگر نه اين است كه خداوند پيش از تولد كودك، روزى ا و را از پيش مهيا ساخته است و در اعماق درياها و اوج آسمان ها هيچ جنبنده اى را بى غذا رها نمى سازد. پس چگونه انسان مؤمن در غم روزى فرو مى رود و به هزاران ترفند دست مى زند تا نصيب و بهره اى بيشتر عايدش شود. چگونه خاطر آسوده نداريم و در آرامش نباشيم وقتى كه آفريننده اى مهربان، ناظر بر احوال بندگان است؟ آيا بهتر نيست كه براى دست يابى به زندگى زودگذر، زير بار منت و تملق نرويم و در هر حال، عزت و كرامت خويش را حفظ كنيم. به راستى كه آزادگان از جيفه دنيا و از بند تعلق آزادند. پيامبر اكرم (صلى الله عليه وآله) در اين باره مى فرمايد: اَحَبُّ الْعَمَلِ اِلَى اللّهِ ثَلاثُ خِصال: مَنْ اَتَى اللّهَ بِمَا افْتَرَضَ عَلَيْهِ فَهُوَ مِنْ اَعْبَدِ النّاسِ وَ مَنْ وَرَعَ عَنْ مَحارِمِ اللّهِ فَهُوَ مِنْ اَوْرَعِ النّاسِ وَ مَنْ قَنَعَ بِمَا رَزَقَهُ اللّهُ فَهُوَ مِنْ اَغْنَى النّاسِ.(37) بهترين كارها نزد خدا، سه كار است: انجام دادن واجبات و كسى كه واجبات خود را به جا بياورد، از عابدترين مردم است; دورى از گناهان و هر كس از محرمات اجتناب كند، از پارساترين مردم است; قناعت به داده خدا و شخصى كه به روزى خدا قانع باشد، از بى نيازترين مردم است. بى احترامى به والدينپدر و مادر حق بزرگى بر انسان دارند; زيرا حيات و هستى انسان ها، مرهون وجود والدين است و خدمات شبانه روزى فرزندان نمى تواند ذره اى از تلاش خالصانه و بى دريغ آنان را پاسخ گو باشد. چه بسيار ناپسند است اگر انسانى كه توان كوچك ترين حركتى را نداشت و با مراقبت و نگه دارى والدين، به دوران شكوفايى و جوانى رسيده است، با ناسپاسى و نمك نشناسى به والدين ناسزا بگويد و مايه رنجش خاطر آنان گردد. ادب و انسانيت اقتضا مَلْعُونٌ مَنْ سَبَّ أَباهُ مَلْعُونٌ مَنْ سَبَّ أُمَّهُ.(38) كسى كه به پدر و مادرش ناسزا گويد، ملعون است. بى نيازى و توانگرىمتأسفانه مى بينيم گاهى افراد ثروتمند به بى بند و بارى روى مى آورند و ثروت هاى خدادادى را در مسير نادرست به كار مى گيرند. اين در حالى است كه مى توان داده هاى خدا را در راه خدايى مصرف كرد كه اگر چنين شود، خشنودى خالق و مخلوق را به همراه دارد. چه بسيار انسان هايى كه زير اين آسمان كبود حاتموار زيستند و نام نيك دنيايى براى خويش به يادگار گذاشتند و پاداش بى پايان الهى را در عالم برزخ و دنياى جاويدان ذخيره كردند. آرى، مى توان ثروت فناپذير دنيا را ارزشمند و جاودانه كرد، به شرطى كه بر اساس آموزه هاى دينى از آن بهره بردارى شود. رسول گرامى اسلام مى فرمايد: نِعْمَ الْعَونُ عَلى تَقْوَى اللّهِ الْغِنى.(39) بى نيازى و توانگرى، براى پرهيزگارى، خوب ياورى است.
(33) - همان، ش 1478. یک شنبه 11 تير 1391برچسب:, :: 14:38 :: نويسنده : حمید امامی راد
امام مهدى (عليهالسلام) فرمودند: يا مَن أظهَرَ الجَميلَ و سَتَرَ القَبيحَ يا مَن لَم يُؤاخِذ بِالجَريرَةِ و لَم يَهتِكِ السِّترَ يا عَظيمَ المَنِّ يا كَريمَ الصَّفحِ يا حَسَنَ التَّجاوُزِ؛ اى آنكه [كار] زيبا را آشكار مىكند و [كار] زشت را مىپوشاند! اى آنكه بر بدكارى مؤاخذه نمىكند و پرده نمىدرد ! اى آنكه منّتش بزرگ و چشم پوشىاش كريمانه و گذشتش نيكو است ! امام مهدى (عليهالسلام) فرمودند: إنَّ اللّهَ مَعَنا ، فَلا فاقَةَ بِنا إلى غَيرِهِ و الحَقُّ مَعَنا فَلَن يُوحِشَنا مَن قَعَدَ عَنّا ؛ خدا با ما است و نيازمند ديگرى نيستيم . حق با ما است و باكى نيست كه كسى از ما روى بگرداند. امام مهدى (عليهالسلام) فرمودند: إجعَلوا قَصدَكُم إلَينا بِالمَوَدَّةِ عَلَى السُّنَّةِ الواضِحَةِ ؛ گرايش خود را به ما ، با دوست داشتن سنّت روشن همراه كنيد . امام مهدى (عليهالسلام) فرمودند: أنَا الَّذي أملأَُها عَدلاً كَما مُلِئَت جَورا ؛ منم كه زمين را از عدالت لبريز مىكنم ، چنان كه از ستم آكنده است . امام مهدى (عليهالسلام) فرمودند: أنا خاتِمُ الأوصِياءِ ، بي يُدفَعُ البَلاءُ مِن أهلي و شيعَتي ؛ من وصىّ آخرينم؛ به وسيله من بلا از خانواده و شيعيانم دفع مىشود . امام مهدى (عليهالسلام) فرمودند: أنَا بَقِيَّةُ اللّهِ في أرضِهِ و خَليفَتُهُ و حُجَّتُهُ عَلَيكُم ؛ من يادگار خدا در زمين و جانشين و حجّت او بر شما هستم . امام مهدى (عليهالسلام) فرمودند: إنّي أمانٌ لأِهلِ الأرضِ كَما أنَّ النُّجُومَ أمانٌ لأِهلِ السَّماءِ ؛ من مايه امان اهل زمينم ؛ چنان كه ستارگان مايه امان اهل آسماناند . امام مهدى (عليهالسلام) فرمودند: إنَّ اللّهَ بَعَثَ مُحَمَّدا رَحمَةً لِلعالَمينَ و تَمَّمَ بِهِ نِعمَتَهُ ؛ خداوند محمّد را برانگيخت تا رحمتى براى جهانيان باشد و نعمت خود را تمام كند . امام مهدى (عليهالسلام) فرمودند: كان [الإمامُ العَسكَري عليهالسلام] نُورا ساطِعا و قَمَرا زاهِرا اختارَ اللّه لَهُ ما عِندَهُ فَمَضى عَلى مِنهاجِ آبائِهِ حَذوَ النَّعلِ بِالنَّعلِ ؛ او (امام حسن عسکری علیه السلام) نورى فروزان و ماهى درخشان بود كه خداوند آنچه را نزد خود بود براى او برگزيد . او راه و روش پدران بزرگوار خود را گام به گام دنبال كرد تا رحلت فرمود . امام مهدى(عليهالسلام) در زيارت ناحيه مقدّسه خطاب به امام حسین(علیه السلام) می گویند: لأَندُبَنَّكَ صَباحا و مَساءً و لأَبكِيَنَّ عَلَيكَ بَدَلَ الدُّمُوعِ دَما ؛ هر صبح و شام بر تو گريه و شيون مىكنم و در مصيبت تو به جاى اشک، خون مىگريم . عَنْ حَسَنِ بْنِ مُثْلَةِ عَنِ الْمَهْدِىِّ عليهالسلام اِنَّهُ قالَ: مَنْ صَلاّها فَكَاَنّما صَلاّها (هُما) فِى الْبَيْتِ العَتيقِ؛ حسن بنمثله (جمكرانى) از حضرت مهدى(عليهالسلام) نقل مىكند كه امام مهدی عليهالسلام (بعد از دستور ساختن مسجد جمكران) فرمودند: كسى كه در آن مسجد نماز بخواند، همانند اين است كه در خانه عتيق (يعنى كعبه) نماز خوانده است. حضرت مهدى(عليهالسلام ) فرمودند: وَ إنّى لَأمانٌ لِأهْلِ الْأرْضِ كَما أنَّ النُّجُومَ أمانُ لِأهْلِ السَّماءِ؛ من مايه امنيت زمينيان هستم، همان طور كه ستارگان موجب امنيت آسمانيانند. حضرت مهدى(عليهالسلام ) فرمودند: أنَا بَقِيَّةٌ مِنْ آدَمَ وَ ذَخيرَةٌ مِنْ نُوحٍ وَمُصْطفى مِنْ إبراهيمَ وَصَفْوَةٍ مِنْ مُحَمَّدٍ صلىاللهعليهوآله؛ من باقيمانده از آدم و ذخيره نوح و برگزيده از ابراهيم و خلاصه محمد[كه درود خدا بر آنان باد]مىباشم. حضرت مهدى(عليهالسلام ) فرمودند: وَ أنَا أعُوذُ بِاللّهِ مِنَ الْعَمى بَعْدَ الْجَلاء، وَمِنَ الضَّلالَةِ بَعْدَ الهُدى وَ مِنْ مُوبِقاتِ الْأعْمالِ، وَ مُرْدياتِ الْفِتَنِ فَإنَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ: الم أحَسِبَ النّاسُ أنْ يُتْرَكُوا أنْ يَقُولُوا آمَنّا وَهُمْ لا يُفْتَنُون؛ به خدا پناه مىبرم از كورى بعد از روشنايى و روشن بينى و از گمراهى بعد از هدايت، و از چيزهايى كه موجب نابودى اعمال مىشود و به او پناه مىبرم از آزمايشهاى هلاك كننده. زيرا خداوند متعال فرمايد: آيا مردم تصور مىكنند همين كه گفتند ايمان آورديم رها مىشوند و مورد آزمايش قرار نمىگيرند؟ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عُثْمانَ الْعَمْرى رَضِىَاللّهُ عَنْهُ قالَ، سَمِعْتُهُ يَقُولُ: وَاللّهِ إنَّ صاحِبَ هذَاالْأمْرِ لَيَحْضُرَالْمَوْسِمَ كُلَّ سَنَةٍ، فَيَرى النّاسَ وَ يَعْرِفُهُمْ وَ يَرَوْنَهُ وَ لايَعْرِفُونَهُ؛ محمد بن عثمان عمرى[نايب امام مهدی(عليهالسلام)] گويد: از حضرت شنيدم كه مىفرمودند: به خدا قسم صاحبالامر هرسال در مراسمحج حضور پيدا مىكند و مردم را مىبيند و آنان را مىشناسد ولى مردم او را مىبينند ولى او را نمىشناسند. اخذ: تبيان زنجان یک شنبه 11 تير 1391برچسب:, :: 14:37 :: نويسنده : حمید امامی راد
-
استراتژی دشمنان در جنگ علیه امام مهدی (ع)دشمنان اسلام در سالهای اخیر شروع به انجام طرحی جهانی کردهاند تا شرایط و امکانات لازم را برای از بین بردن مسئله مهدویت و خالی کردن اصول مهدویت از محتوای اصلی آن، فراهم آورند. دشمنان ـ قطع نظر از گرایشهای مختلفشان ـ در حال حاضر با تمام قدرت به جنگ با مسئله مهدویت میپردازند زیرا به خوبی از سرنوشت شوم وسیاهی که در انتظارشان است، آگاهند؛ به همین دلیل، از سالها پیش، برای نابود ساختن هر قدرت یا نیرویی که میتواند به پیروزی قیام جهانی امام (علیه السّلام) و به فتوحات ایشان کمک کند، برنامهریزی و تلاش میکنند. با توجه به این نکته، حجم حملات پیدرپی و سخت دشمنان به مهدویت در سالهای اخیر شگفتانگیز نیست. با مطالعة حوادث و رویدادهای کنونی میتوانیم به میزان دشمنی با اصل مهدویت و خطرناک بودن این مسئله پی ببریم. اکنون در سایة ارادة ستمگرانه و با نفوذ بینالمللی و پشتیبانیهای تبلیغاتی دشمنان، تلاش میشود نظریات و افکاری که اصل وجود ایشان را زیر سؤال میبرد، اشاعه یابد. این دستان پلید و ستمگر تلاش میکنند استراتژی کاملی را به اجرا درآورند و مجموعهای به ظاهر فرهنگی را که در بطن خود مخالف مهدویت است، سازماندهی نمایند. در عصر کنونی، دشمنی با امام مهدی(علیه السّلام) و عقیدة مهدویّت به نهایت پلیدی رسیده است. دشمنان در این راه تلاش میکنند نوعی رویارویی فکری، روانی و اجتماعی ـ سیاسی در اذهان مردم و در محافل طرفدار این عقیده به وجود آورند. آنها در ادامه، قصد دارند طیّ حملهای سخت به عقیدة اصیل مهدویت، اندیشة وجود امام مهدی(علیه السّلام) و مسائل مربوط به آن را، مانند نگاه خوشبینانه به آینده و داشتن دیدگاه مثبت و فعالیّتهای خاص را کم کم به حاشیه بکشانند و در نهایت آن را از ذهن مردم بزدایند. تمام کسانی که از امام مهدی(علیه السّلام) میهراسند و نمیخواهند ایشان قیام کنند، اصول و اهدافی مخالف اصول واهداف امام(علیه السّلام) دارند و منافع آنها در برخورد با اصول عدل الهی به خطر میافتد، به همین دلیل به دشمنی با امام مهدی(علیه السّلام) میپردازند. از این رو باید گفت، زمانی که ما در مورد دشمنان امام(علیه السّلام) در زمان حاضر سخن میگوییم، هدفمان اشاره به جبهة سیاسی دشمن و مخالف با ایشان یا رژیم و حکومتی است که برنامهریز یا اجراکنندة طرح و استراتژی جنگ و دشمنی با امام است. شایان ذکر است که روایات از این گروه مردمان تحت عنوان «اهل روم» یاد کردهاند. یهودیان و صهیونیزم جهانی به جنگ با مهدی(علیه السّلام) میپردازند زیرا آنها به خوبی میدانند که به دست ایشان نابود میشوند و نیز به این دلیل که تمام متون کهن آنها تأکید میکنند که حتماً مهدی(علیه السّلام) با یهودیان به جنگ میپردازد و تورات قدیمی و اصلی خبر ظهور مهدی(علیه السّلام) را داده است. سؤال بسیار مهمی که در اینجا ذهن ما را مشغول میکند این است که دشمنان ـ صهیونیستها و غربیها ـ چه طرحها وبرنامههایی در جنگ ضدّ امام مهدی(علیه السّلام) در حال حاضر دنبال میکنند؟ آنها چگونه خود را برای ظهور ایشان آماده میکنند؟ تاریخ از این حقیقت خبر میدهد که، دشمنان همواره برای آمدن پیامبران و فرستادگان الهی آماده میشدهاند و داستان حضرت موسی(علیه السّلام) و فرعون، حضرت عیسی(علیه السّلام) و یهود، حضرت محمّد(ص) و یهودیان، از جمله نمونههای بارز آن است. یهودیان و دشمنان ادیان، اخبار تولد پیامبر اسلام(ص) را دنبال میکردند و در زمان کودکی آن حضرت(ص) قصد داشتند ایشان را از بین ببرند. آنها هماکنون نیز حوادث و رویدادهای جهان را رصد میکنند و نشانههای ظهور منجی الهی ادیان را مورد بحث و مطالعه قرار دادهاند. به همین دلیل در جنگ خود ضدّ ایشان از یک استراتژی خاص و معین پیروی میکنند و میخواهند ایشان را از بین ببرند. امّا این استراتژی چیست و بارزترین و مهمترین عناوین و سرخطهای آن چه میباشد؟ منتظران واقعی امام که خود را برای ظهور ایشان آماده میکنند، باید از توطئهها و دسیسههای دشمنان ضدّ امام مهدی(علیه السّلام) در حال حاضر آگاه باشند تا طرحها و برنامههای آنها را بشناسد و بتوانند استراتژی آن را خنثی کنند. چگونگی دشمنی دشمنان با مسئله مهدویت در حال حاضر و نوع تحرکات و مقابله و رویارویی و مواضعی که آنها اتخاذ میکنند دارای ابعاد مختلف است امّا برخی از این دشمنیها برای مؤمنان روشن و شناخته شده است. باید توجه داشت، زمانی که از استراتژی دشمنان سخن میگوییم، در حقیقت با یک طرح و برنامة کامل طولانیمدت و دارای اهداف متعدد، روبرو هستیم و از روشهای قدیمی و جدید و متنوع و پلیدی برای رویارویی با مسئلهای که آنها پیشاپیش نتایج آن را میدانند و منتظر وقوعش هستند، استفاده میکنند. از این رو ما باید از روشهای نوین جنگ و دشمنی ضدّ امام مهدی(علیه السّلام) در حال حاضر آگاه باشیم و مؤمنان را نیز از آن آگاه سازیم. همچنین ما باید از آمادگی، امکانات و تجهیزات آنها برای درگیریها و جنگهای آینده اطلاع کافی داشته باشیم. با بررسی اوضاع واحوال کنونی جهان، میتوانیم برخی از مهمترین عناوین و خطوط استراتژیک دشمنان در جهت مقابله با امام مهدی(علیه السّلام) را دریابیم. طرق تحقق این استراتژی را میتوان در موارد ذیل مشاهده کرد: 1. ایجاد تردید در مورد صحت اندیشة مهدویت:دشمنان ضمناً اشاره میکنند که عقیده مهدویت یک عقیده خیالی و وهمی است و میگویند: کسانی که به این مسئله ایمان دارند، در حقیقت در خواب و رؤیا به سر میبرند. این روش، انگیزهها و ریشههای روانی خاصی نسبت به آینده در خود نهان دارد؛ از جمله میراندن و از بین بردن تمام ابعاد مثبت ایمان به این اندیشه مانند خوشبینی، امید، مثبتاندیشی و انتظار برای فرا رسیدن آیندهای روشن و درخشان، ایجاد یأس و ناامیدی، شکست، بدبختی و بدبینی. 2. ایجاد تردید در وجود امام(علیه السّلام) و تاریخ ولادت ایشان و ترویج این شایعه که ایشان در آینده متولد خواهند شد:این امر، به منظور آماده کردن زمینههای فکری و فرهنگی برای ظهور مدعیان دروغین و ضربه وارد ساختن از طریق آنان به اصل مهدویت صورت میگیرد و باعث شده که در حال حاضر شمار مدعیان مهدویت رو به افزایش رود. البّته این چیز جدیدی نیست امّا با تشویق وحمایت قاطع و روشن آنان پیوسته تکرار میشود. یکی از روشهای جنگ فرهنگی دشمنان، گسترش دادن شبهات مخالفان عقیدة مهدویت است، مانند: ـ تأکید بر اینکه نام مهدی(علیه السّلام) در «صحیح» بخاری و «صحیح» مسلم نیامده است. ـ نادرست و ضعیف شمردن نظریات ابن خلدون به خاطر احادیثی که در مورد امام مهدی(علیه السّلام) روایت کرده است. ـ تمرکز بر یک روایت در «سنن» ابن ماجه که میگوید: هیچ مهدیای جز عیسی بن مریم نیست. ـ ترویج این نظریه که مهدی مردی از مردم عادی است؛ یعنی به جای اینکه بگویند مهدی از تبار پیامبر(ص) است میگویند، از امّت پیامبر است. ـ ادعای اینکه مسئله مهدویت، مسئلهای قدیمی به تقلید از آیینهای دیگری است که ادیان گذشته از آن سخن گفتهاند. ـ تردید و ابهام افکنی در مورد نام امام(علیه السّلام) و دامن زدن به این مسئله که او هم نام من و پدر او همنام پدر من است و تأکید بر این نکته که مهدی(علیه السّلام) در آینده متولد خواهد شد. هدف از القای این شبهات رواج این انگاره است که اندیشة مهدویت، اندیشهای واهی و غیر واقعی است و هیچ اصالتی ندارد؛ حتی قرآن کریم نیز بر آن صحّه نگذاشته است. علاوه بر این، آنها قصد دارند در مورد صحت احادیث مهدوی(علیه السّلام) نیز اظهار تردید کنند و در نتیجه میخواهند بگویند هیچ نیازی به آماده شدن و انتظار برای ظهور امام مهدی(علیه السّلام) نیست، حتّی اگر مهدیای باشد و ایمان به او جزء واجبات باشد، مهدی منتظر فردی عادی از میان امت اسلامی است که در آینده متولد خواهد شد. با این شگرد آنها، هرکس میتواند خود را به جای او جا بزند، تمام این روشهای فریبنده و توأم با مکر وحیله ما را با بدترین جنگ روانی و سختترین جنگ نظامی روبهرو میکند و این، جنگ افکار، ارزشها و اعتقادات است (البّته همه میدانیم که علمای بزرگ و دانشمند به همة این شبهات پاسخ داده و حقیقت را روشن ساختهاند) اهمیّت و خطیر بودن این استراتژی دشمنان آن است که آنها میخواهند برای رسیدن به اهداف شوم و پلیدشان افکار و عقاید ویرانگر را با هر روشی در ذهن مردم وارد سازند. مهمترین اهداف آنها از این روشها عبارت است از: 1. قطع امید و آرزوهای مردم و از بین بردن حسّ خوشبینیها در مورد آینده به دلیل ایمان به اصل مهدویت و از بین بردن جنبههای مثبت روحیه انتظار، 2. آماده سازی زمینههای فکری و فرهنگی در جوامع اسلامی برای ظهور مدّعیان دروغین مهدویت. ایجاد نوعی حسّ بیزاری روانی و فکری نسبت به امام(علیه السّلام) و مهدویت در جوامعی که به این اندیشه اعتقاد دارند. آنها این کار را از طریق پشتیبانی و حمایت از مدعیان مهدویت و پیامبری انجام میدهند. دشمنان اسلام از واقعیتهای تلخ و بد روانی جوامع اسلامی و کثرت شکستهای مختلف مردم در آن استفاده کرده، به خوبی از میزان نتیجه این حالات روانی آگاهند و از آن برای تخریب و نادرست جلوه دادن مهدویت استفاده میکنند. کینه و دشمنی دشمنان امام مهدی(علیه السّلام) به جایی رسیده که سعی در بالا بردن شمار مدعیان مهدویت و تقویت اینگونه اقدامات برای ویران ساختن اسلام از درون آن دارند. آنها اموال و کمکهای زیادی به این اشخاص و پیروانشان میرسانند و اشخاص ضعیفالایمان را تشویق به پیوستن به آن جنبشهای ویرانگر میکنند. از جمله نمونههای آن، رفتار دولتمردان روسیه با بابیّت و بهائیت در ایران و حمایت انگلستان از قادیانه درهند است. دشمنان اسلام در حال حاضر نیز با قدرت تمام از مدعیان مهدویت و پیامبری حمایت میکنند و به همین دلیل است که مشاهده میکنیم شمار مدعیّان مهدویت و پیامبری در دوران معاصر در مقایسه با دورههای تاریخی قبل، پیوسته درحال افزایش است. این ادّعاها سیری صعودی دارد و روز به روز در حال افزایش است و میتوان آن را یک پدیده دانست. نکته بسیار مهم اینکه سرانجام بیشتر مدعیّان در سالهای اخیر به بیمارستانهای روانی کشیده شده و بسیاری نیز محکوم به حبس شدهاند. این بدین معناست که دستگاههای قضایی مطمئن شدهاند که اینگونه اشخاص مشکلات روانی و عقلی ندارند. سؤال مهمی که مطرح میشود این است که چه کسانی پشت پرده هستند و از اینگونه اشخاص حمایت و پشتیبانی میکنند؟ دلایل و اسناد حاکی از آن است که پشتیبان و حامی و تغذیه کننده اصلی اینگونه جنبشهای ویرانگر در اسلام، صهیونیزم است که از شرایط بد روانی حاکم در جوامع اسلامی و کثرت شکستهای مردم در این جوامع به نفع خود بهرهبرداری میکند. در اینجا باید رازی را فاش کنیم و آن اینکه اکنون در اسرائیل مرکزی برای حمایت و پشتیبانی از مدعیان مهدویت و پیامبری در جوامع عربی وجود دارد و آنها اینگونه اشخاص را آموزشهای خاص میدهند، سپس آنها را به کشورهای جهان اسلام میفرستند تا از این طریق، پایههای ارزشهای دینی و اخلاقی را سست کرده، باورها و عقاید اصیل را خدشهدار کنند. علاوه بر این، اسرائیل شروع به ساختن ساختمان محفل اصلی بهائیان در البهجـ[ در شهر عکا ـ محلّ قبر بهاء ـ نموده و حدود 250 میلیون دلار به آن اختصاص داده است. در تاریخ 22 می 2001 با حضور 4500 نفر از رهبران بهایی از سراسر جهان، باغهای نوزدهگانه آنها افتتاح شد و طیّ آن مراسم، روشها و برنامههای راهبردی گسترش دین بهائی مورد بحث و بررسی قرار گرفت. تردیدی نیست که دشمنان اسلام پشت پردة برخی از ادّعاهای مهدویت حضور جدّی دارند. خطر این اقدام، آن است که گسترش مدّعیان مهدویت در دوران معاصر و پی در پی مواجه شدن آنها با شکست، ممکن است به تدریج باعث بیزاری و فرار مردم از مهدویت و اتخاذ مواضعی ضدّ آن شود. هدف آنها از اين كار، دور ساختن مؤمنان از اين باور و عقيده اصيل است. شايد اين دشمنان تصور ميكنند كه پيروزي و موفقيّت يكي از اين مدعيان دروغين، زمينه را براي قانع كردن مسلمانان به اينكه بشارتهاي موجود در احاديث و روايات تحقق يافته است فراهم ميسازد و در اين صورت، انديشه انتظار ظهور مهدي واقعي، ديگر بيهوده است و اينگونه آمادگي براي ظهور كمرنگتر ميشود و شوق مؤمنان كم كم از بين ميرود گويي كه اصلاً قبلاً چنان حس و شوقی برای ديدار وجود نداشته است. اينگونه عقيده مهدويت در دلها و جانهاي مردم ميميرد و همراه با آن اثر گذاري فرهنگ مهدويت نيز از جوامع اسلامي رخت برميبندد. اخذ: تبيان زنجان یک شنبه 11 تير 1391برچسب:, :: 14:34 :: نويسنده : حمید امامی راد
![]() جامعه پویا و سالم که مشعل توسعه فکری و فرهنگی را در دست دارد و در تباهی ها و مفاسد کنونی که چون مرداب های متعفّن جهان را فرا گرفته، انسان های تشنه حق را به سرچشمه معنویت و معرفت توجّه می دهد، در صورتی می تواند در این راه موفق شود که در جهت بهبود وضع فکری و روحی جوانان اهتمام ورزد. بی تردید بزرگ ترین و مۆثرترین عاملی که جوانان را به سوی معارف ناب الهی سوق می دهد و عزّت و عظمت آنان را میسر می سازد و روح ایمان و فداکاری را در اعماق وجودشان احیا می کند، معرفی ابعاد زندگی اسوه های فضایل و جلوه های مکارم است. در واقع نسل جوان در جستجوی اسوه ای شایسته و قهرمانی محبوب است تا اخلاق و رفتار خویش را مطابق او تنظیم نماید. بدان امید که پرتوی از کمالات الگوی خویش در وجودش راه یابد. یکی از این اسوه های شایسته فضایل و طلایه داران عظمت های معنوی، حضرت علی اکبر علیه السلام است.
ستاره ای در آسمان عصمتدر روز یازدهم شعبان سال سی و سوم هجرت، ستاره ای پرفروغ در آسمان خاندان عصمت هویدا گردید که درخشش و تابش آن خیل شیعیان را در موجی از شادی و شعف فرو برد. با ولادت این دُرّ درخشان در شهر مدینه رایحه عطرآگین رسول خدا در فضای خانه وحی بیش از پیش استشمام گردید. پدرش امام حسین علیه السلام، سبط رسول خدا و سید جوانان بهشت؛ و مادرش لیلی، دختر ابی مرة بن عروة بن مسعود ثقفی است. زنی که پاکی و بهره وافرش از ایمان موجب گردید تا با زنان اهل بیت عصمت و طهارت همنشین باشد و بر سر سفره انسان های پاک و وارسته حاضر گردد. اجداد این زن از یاران رسول خدا صلی الله علیه و آله بوده اند، چنانکه حارث بن خالد مخزومی درباره وی شعری سروده که ترجمه اش چنین است: «او (لیلی) ، پدر و مادرش، وفادارترین قریش در حفظ پیمان هستند و عموهایش از تیره ثقیف می باشند.»(1) حضرت علی اکبر علیه السلام در خاندانی نشو و نما یافت که حافظ سرّ خداوند و جانشینان بر حقّ آخرین پیامبر او هستند. شرایط خانوادگی و محیط پرورش او پاکیزه ترین و عالی ترین مکان بود. امام حسین علیه السلام علیه السلام در سایه معیارهای تربیتی قرآن و سنت، شخصیت فرزندش را شجاع، طالب فضیلت و مُصرّ در احقاق حق بارور نمود و عالی ترین عواطف را نثار فرزندش کرد امام حسین علیه السلام نام وی را « علی » نامید تا برخلاف تبلیغات مسموم و شایعات امویان، نام پدر را در جامعه اسلامی احیا کند. از سنت های ائمه این بود که برای فرزندان خود کنیه تعیین می کردند.(2) حضرت حسین علیه السلام نیز در جهت اجرای این سنّت پسندیده کنیه پدرش «ابوالحسن» را برای فرزندش، علی اکبر علیه السلام، برگزید.(3) در آداب زیارت علی اکبر علیه السلام ـ که ابو حمزه ثمالی از امام ششم روایت کرده ـ آمده است که «صورت را بر قبر بگذار و بگو: «صلّی اله علیک یا اباالحسن» و این ذکر را سه مرتبه تکرار نما».(4) آن حضرت به لقب «اکبر» معروف گردید و این لقب به دلیل فزونی سن او از امام سجّاد علیه السلام می باشد.(5)
غنچه ای در بوستان وحی
ادامه مطلب ... یک شنبه 11 تير 1391برچسب:, :: 14:31 :: نويسنده : حمید امامی راد
![]() از رسول خدا (علیه السلام) روایت شده هرکس هر روز ده مرتبه این دعا را بخواند حق تعالى چهار هزار گناه كبیره او را بیامرزد و اورا از سكرات مرگ و فشار قبر و صدهزار هول قیامت نجات دهد و از شر شیطان و لشكرهاى او محفوظ گردد و قرضش ادا شود و هم و غمش زایل گردد: اَعْدَدْتُ لِكُلِّ هَوْلٍ لا اِلهَ اِلا اللَّهُ براى هر هول و ترس كلمه لا اله الا الله آماده كرده ام. وَ لِكُلِّ هَمٍّ وَ غَمٍّ ما شاءَاللَّهُ براى هر هم و غم كلمه ماشاء الله را آماده كرده ام. وَ لِكُلِّ نِعْمَةٍ الْحَمْدُ لِلَّهِ براى هر افزونی نعمت كلمه الحمد لله را آماده كرده ام وَ لِكُلِّ رَخآءٍ اَلشُّكْرُ لِلَّهِ براى هر آسانى و فراوانى كلمه شكرا لله را آماده كرده ام. وَ لِكُلِّ اُعْجُوبَةٍ سُبْحانَ الِلَّهِ براى هر شگفت آورى كلمه سبحان الله را آماده كرده ام. وَ لِكُلِّ ذَنْبٍ اَسْتَغْفِرُاللَّهَ براى هر گناهى كلمه استغفار را آماده كرده ام. وَ لِكُلِّ مُصیبَةٍ اِنّا لِلّهِ وَ اِنّا اِلَیْهِ راجِعُونَ براى هر ناگوارى انالله و ... را آماده كرده ام. وَ لِكُلِّ ضیقٍ حَسْبِىَ اللَّهُ براى هر سختى كلمه حسبى الله را آماده كردم. وَ لِكُلِّ قَضآءٍ وَ قَدَرٍ تَوَكَّلْتُ عَلَى اللَّهِ براى قضا و قدر كلمه توكلت على الله را آماده كرده ام. وَ لِكُلِّ عَدُوٍّ اِعْتَصَمْتُ بِاللَّهِ براى هر دشمنى اعتصمت بالله را آماده كرده ام. وَ لِكُلِّ طاعَةٍ وَ مَعْصِیَةٍ لا حَوْلَ وَ لا قُوَّةَ اِلاّ بِاللَّهِ الْعَلِىِّ الْعَظیمِ و براى هر طاعت و نا فرمانى كلمه لا حول ولا قوه... را آماده كردم. یک شنبه 11 تير 1391برچسب:, :: 14:29 :: نويسنده : حمید امامی راد
احادیثی از حضرت مهدی(عج)![]() امام مهدى (عليهالسلام) فرمودند: يا مَن أظهَرَ الجَميلَ و سَتَرَ القَبيحَ يا مَن لَم يُؤاخِذ بِالجَريرَةِ و لَم يَهتِكِ السِّترَ يا عَظيمَ المَنِّ يا كَريمَ الصَّفحِ يا حَسَنَ التَّجاوُزِ؛ اى آنكه [كار] زيبا را آشكار مىكند و [كار] زشت را مىپوشاند! اى آنكه بر بدكارى مؤاخذه نمىكند و پرده نمىدرد ! اى آنكه منّتش بزرگ و چشم پوشىاش كريمانه و گذشتش نيكو است ! امام مهدى (عليهالسلام) فرمودند: إنَّ اللّهَ مَعَنا ، فَلا فاقَةَ بِنا إلى غَيرِهِ و الحَقُّ مَعَنا فَلَن يُوحِشَنا مَن قَعَدَ عَنّا ؛ خدا با ما است و نيازمند ديگرى نيستيم . حق با ما است و باكى نيست كه كسى از ما روى بگرداند. امام مهدى (عليهالسلام) فرمودند: إجعَلوا قَصدَكُم إلَينا بِالمَوَدَّةِ عَلَى السُّنَّةِ الواضِحَةِ ؛ گرايش خود را به ما ، با دوست داشتن سنّت روشن همراه كنيد . امام مهدى (عليهالسلام) فرمودند: أنَا الَّذي أملأَُها عَدلاً كَما مُلِئَت جَورا ؛ منم كه زمين را از عدالت لبريز مىكنم ، چنان كه از ستم آكنده است . امام مهدى (عليهالسلام) فرمودند: أنا خاتِمُ الأوصِياءِ ، بي يُدفَعُ البَلاءُ مِن أهلي و شيعَتي ؛ من وصىّ آخرينم؛ به وسيله من بلا از خانواده و شيعيانم دفع مىشود . امام مهدى (عليهالسلام) فرمودند: أنَا بَقِيَّةُ اللّهِ في أرضِهِ و خَليفَتُهُ و حُجَّتُهُ عَلَيكُم ؛ من يادگار خدا در زمين و جانشين و حجّت او بر شما هستم . امام مهدى (عليهالسلام) فرمودند: إنّي أمانٌ لأِهلِ الأرضِ كَما أنَّ النُّجُومَ أمانٌ لأِهلِ السَّماءِ ؛ من مايه امان اهل زمينم ؛ چنان كه ستارگان مايه امان اهل آسماناند . امام مهدى (عليهالسلام) فرمودند: إنَّ اللّهَ بَعَثَ مُحَمَّدا رَحمَةً لِلعالَمينَ و تَمَّمَ بِهِ نِعمَتَهُ ؛ خداوند محمّد را برانگيخت تا رحمتى براى جهانيان باشد و نعمت خود را تمام كند . امام مهدى (عليهالسلام) فرمودند: كان [الإمامُ العَسكَري عليهالسلام] نُورا ساطِعا و قَمَرا زاهِرا اختارَ اللّه لَهُ ما عِندَهُ فَمَضى عَلى مِنهاجِ آبائِهِ حَذوَ النَّعلِ بِالنَّعلِ ؛ او (امام حسن عسکری علیه السلام) نورى فروزان و ماهى درخشان بود كه خداوند آنچه را نزد خود بود براى او برگزيد . او راه و روش پدران بزرگوار خود را گام به گام دنبال كرد تا رحلت فرمود . امام مهدى(عليهالسلام) در زيارت ناحيه مقدّسه خطاب به امام حسین(علیه السلام) می گویند: لأَندُبَنَّكَ صَباحا و مَساءً و لأَبكِيَنَّ عَلَيكَ بَدَلَ الدُّمُوعِ دَما ؛ هر صبح و شام بر تو گريه و شيون مىكنم و در مصيبت تو به جاى اشک، خون مىگريم . عَنْ حَسَنِ بْنِ مُثْلَةِ عَنِ الْمَهْدِىِّ عليهالسلام اِنَّهُ قالَ: مَنْ صَلاّها فَكَاَنّما صَلاّها (هُما) فِى الْبَيْتِ العَتيقِ؛ حسن بنمثله (جمكرانى) از حضرت مهدى(عليهالسلام) نقل مىكند كه امام مهدی عليهالسلام (بعد از دستور ساختن مسجد جمكران) فرمودند: كسى كه در آن مسجد نماز بخواند، همانند اين است كه در خانه عتيق (يعنى كعبه) نماز خوانده است. حضرت مهدى(عليهالسلام ) فرمودند: وَ إنّى لَأمانٌ لِأهْلِ الْأرْضِ كَما أنَّ النُّجُومَ أمانُ لِأهْلِ السَّماءِ؛ من مايه امنيت زمينيان هستم، همان طور كه ستارگان موجب امنيت آسمانيانند. حضرت مهدى(عليهالسلام ) فرمودند: أنَا بَقِيَّةٌ مِنْ آدَمَ وَ ذَخيرَةٌ مِنْ نُوحٍ وَمُصْطفى مِنْ إبراهيمَ وَصَفْوَةٍ مِنْ مُحَمَّدٍ صلىاللهعليهوآله؛ من باقيمانده از آدم و ذخيره نوح و برگزيده از ابراهيم و خلاصه محمد[كه درود خدا بر آنان باد]مىباشم. حضرت مهدى(عليهالسلام ) فرمودند: وَ أنَا أعُوذُ بِاللّهِ مِنَ الْعَمى بَعْدَ الْجَلاء، وَمِنَ الضَّلالَةِ بَعْدَ الهُدى وَ مِنْ مُوبِقاتِ الْأعْمالِ، وَ مُرْدياتِ الْفِتَنِ فَإنَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ: الم أحَسِبَ النّاسُ أنْ يُتْرَكُوا أنْ يَقُولُوا آمَنّا وَهُمْ لا يُفْتَنُون؛ به خدا پناه مىبرم از كورى بعد از روشنايى و روشن بينى و از گمراهى بعد از هدايت، و از چيزهايى كه موجب نابودى اعمال مىشود و به او پناه مىبرم از آزمايشهاى هلاك كننده. زيرا خداوند متعال فرمايد: آيا مردم تصور مىكنند همين كه گفتند ايمان آورديم رها مىشوند و مورد آزمايش قرار نمىگيرند؟ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عُثْمانَ الْعَمْرى رَضِىَاللّهُ عَنْهُ قالَ، سَمِعْتُهُ يَقُولُ: وَاللّهِ إنَّ صاحِبَ هذَاالْأمْرِ لَيَحْضُرَالْمَوْسِمَ كُلَّ سَنَةٍ، فَيَرى النّاسَ وَ يَعْرِفُهُمْ وَ يَرَوْنَهُ وَ لايَعْرِفُونَهُ؛ محمد بن عثمان عمرى[نايب امام مهدی(عليهالسلام)] گويد: از حضرت شنيدم كه مىفرمودند: به خدا قسم صاحبالامر هرسال در مراسمحج حضور پيدا مىكند و مردم را مىبيند و آنان را مىشناسد ولى مردم او را مىبينند ولى او را نمىشناسند. سه شنبه 23 خرداد 1391برچسب:, :: 11:37 :: نويسنده : حمید امامی راد
یک مسئله ، چندین راه حل ![]() نگاهی به منابع معتبر مربوط به خلاقیت، نوآوری و تفكر خلاق نشان میدهد كه ریشه این اصطلاح در نوع و روش فكری انسان نهفته است. در حقیقت فرد خلاق كسی است كه از ذهنی جستجوگر و آفریننده برخوردار باشد. امروزه چهارچوب روانشناسی به ما اجازه میدهد كه بر این عقیده باشیم فرآیند خلاقیت، ذاتی نیست بلكه میتواند آموزش داده شود. ما از طریق آموزش میتوانیم به كودكان یاد دهیم كه به راههای غیرمعمولی فكر كنند و از طریق تفكر واگرا به بررسی مشكلات پرداخته و به راهحلهای مناسب دست یابند. در نظام آموزشی خلاق، معلم برای تربیت شاگردانی خلاق ابتدا با آنان ارتباط عاطفی برقرار میكند تا آنان را بشناسد و به خواستهها و نیازهای درونیشان پی ببرد سپس با قرار دادن شاگردان در شرایط حل مسئله آنان را به صورت خودانگیخته در كشف مسایل و امور كمك میكند. مدرسه و معلم با انگیزش و تقویت تواناییهای دانشآموزان نقش مهمی دارند، بنابر این آگاهی و دانش معلم با نظریههای مهم یادگیری و خلاقیت در این فرآیند تأثیربسزایی دارد. امروزه باید بجای انباشتن ذهن شاگردان از محفوظات، افكار آنان را به فعالیت واداشت و روش اندیشیدن را به آنان آموخت. نخستین گام در زمینهسازی برای تحقق هدف انسانهای متفكر و خلاق، طرحریزی آن نوع برنامه درسی است كه از ارائه الزامات تفكر همگرا بكاهد و بر اقدامات زایش تفكر واگرا بیفزاید و زمینههای پرورش تخیل، تعقل، تحلیل، ابداع، راه و روشهای متفاوت و نو را فراهم كند، ذهنی کاوشگر بپروراند كه همواره در مواجهه با مسائل و مشكلات، میل به سیالی، انعطاف و نوآوری داشته باشد. نوخواهی و نوآوری در فرآیند برنامهریزی درسی زمینهساز تربیت انسانهای آزاد، خلاق و پویا از طریق ارائه برنامههای درسی مطلوب و زمینهساز خلاقیت است. خلاقیت عبارتست از توانایی مشاهده اشیاء به روشهای جدید، یادگیری از طریق تجربیات گذشته و ارتباط آن به موفقیتهای جدید، تفكر در راستای برداشتن موانع و خطوط نامتعارف، استفاده از دیدگاههای غیرسنتی برای حل مسایل، خلق و ابداع چیزی تازه و ابتكاری، طی كردن مراحلی فراتر از اطلاعات داده شده است.
![]() "پال تورنس" در تحقیقات خود به این نتیجه رسید كه خصوصیات مربی و شیوههای آموزش وی میتواند به افزایش تفكر خلاق بیانجامد. مربیانی كه از شیوه "كودك ـ محور" در آموزش خود استفاده میكنند، كودكان را نسبت به محركات پیرامون حساس مینمایند از تاكید بر الگوهای قالبی اجتناب میورزند و كلاس را چنان سازماندهی مینمایند كه محیطی نو و خلاق ایجاد شود. در نتیجه این روش موجب افزایش و رشد خلاقیت در كودكان میشود. روشن است كه هر كسی ممكن است در زمینهای خاص خلاقیت داشته باشد از هر كسی در هر زمینه نمیتوان انتظار خلاقیت و ابتكار داشت. باید این بسترها و علایق و زمینهها را شناسایی كرده و زمینه رشد آنها را فراهم نمود. بنابر این نتیجه میگیریم خلاقیت عبارتست از توانایی مشاهده اشیاء به روشهای جدید، یادگیری از طریق تجربیات گذشته و ارتباط آن به موفقیتهای جدید، تفكر در راستای برداشتن موانع و خطوط نامتعارف، استفاده از دیدگاههای غیرسنتی برای حل مسایل، خلق و ابداع چیزی تازه و ابتكاری، طی كردن مراحلی فراتر از اطلاعات داده شده است. بدین ترتیب فرایند آموزش و یادگیری میتواند تفكر خلاق را پرورش دهد و افرادی كاوشگر، آفریننده، مشکلگشا، نوآور، مولد و عامل تغییر را تربیت كند. صرف دانستن اینكه چه كسی خلاق است برای پرورش خلاقیت،كافی نخواهد بود،بلكه مهم این است كه بدانیم خلاقیت به چه نحو رشد و پرورش می یابد.تحقیقات مربوط به خلاقیت نشان می دهند كه رشد این توانایی از همان دوران كودكی آغاز می شود و در دوران دبیرستان به مرتبه ی ثبوت خودش میرسد؛البته اگر این توانایی در همین دوران پرورش یافته باشد تا پایان عمر به غنای آن افزوده می شود. ما اینجا به طور خلاصه به چند اصل کلی برای پرورش خلاقیت اشاره می کنیم. 1. تجارب کودکان را به موقعیت های خاص محدود نکنید. سؤالاتی بپرسید که با چرا و چگونه آغاز می شوند، نه کجا و چه کسی و چه وقت. سؤال هایی طرح کنید که دارای جواب های متعدد باشند. سؤال هایی که تنها یک جواب دارند منجر به تفکر همگرا می شوند، سؤال هایی که جواب های متعددی را در یادگیرنده بر می انگیزانند. شوق تفکر واگرا و آفرینندگی است. 2. برای طرح سؤال ها و اندیشه های غیر معمول و بدیع ارزش قائل شوید. از سؤال های غیر معمول که از سوی دانش آموزان طرح می شوند و شما از عهده جواب آنها بر نمی آیید نهراسید. به آنها کمک کنید و با همکاری یکدیگر به جستجو برای یافتن جواب این سؤالات بپردازید. خلاقیت از دوران كودكی تا نوجوانی،همیشه به دنبال مأمنی برای رشد خود می گردد؛این تجربه ی گرانبهای تحقیقی نشان می دهد كه باید به امر آموزش خلاقیت در سطوح مختلف تحصیلی دبستان،راهنمایی و دبیرستان آن هم با روشهای علمی اقدام كرد وبه تواناییهای خلاقه ی دانش آموزان در زمینه های گوناگون هنری،فرهنگی،علمی و ورزشی احترام گذاشت و از آنها به نحو درست و مناسب،استقبال كرد و برای پرورش آنها همت نمود 3 . نسبت به تفاوت های فردی یادگیرندگان با احترام برخورد کنید. در یک مطالعه مشخص شد معلمانی که بیش از معلمان دیگر مورد احترام و علاقه افراد نخبه مورد مطالعه ما قرار داشتند، معلمانی بودند که به این افراد امکان می دادند تا متناسب با توانایی هایشان پیش بروند. فرصت فعالیت کردن در موضوعات دلخواهشان را به آنها می دادند و آنها را به تفکر وا می داشتند و کتاب های مهیج به آنها معرفی می کردند" 4. از روش ها و فنون ویژه بالا بردن سطح آفرینندگی استفاده کنید. معروف ترین این روش ها روش بارش مغزی است. در این روش معلم مسأله ای را به دانش آموزان می دهد و از آنها می خواهد تا هر چه راه حل برای مسأله به ذهنشان می رسد بگویند. معلم دانش آموزان را برای دادن راه حل ها و اظهار نظرهای مختلف تقویت می کند ولی پیش از ارایه تمامی راه حل ها از سوی دانش آموزان، درباره آنها هیچ گونه اظهار نظری نمی نماید. 5. احترام به عقاید غیر عادی فرا گیران كودكان و نوجوانانی كه به نوعی خلاقیت آنها برانگیخته شده روابط ومفاهیمی رامی بینند و درك می كنند كه والدین و مربیان آنها ممكن است درك نكنند و گاهی چنان نظراتی را مطرح می كنند كه بزرگترها قادر به ارزشیابی و جایگزینی آنها نیستند.ترغیب كودكان و نوجوانان به ابراز عقاید نو وغیر عادی همراه با قدردانی ازآنان،اصولی هستند كه در پرورش خلاقیت باید مورد توجه باشند. 6. تكمیل كردن اشیاء وامور غیر كامل از دیگر روشهای پرورش خلاقیت،این است كه از كودكان به ویژه،بخواهیم جملات ناتمام،داستانهای غیر كامل،نقاشیها و تصاویر نیمه تمام و مبهم و حتی اشیاء نیمه كاره را كامل كنند،در چنین مواردی،آنان سعی می كنند نهایت ابتكارات خود را برای تكمیل مطالب یا اشیاء نیمه تمام به كار برند؛برای مربی،محتوی قسمت كامل شده به وسیله ی كودكان نباید چندان مهم باشد،بلكه روش و چگونگی تكمیل در درجه ی اول اهمیت قرار گیرد. 7. جواب باید فرد را به سؤالهای جدید هدایت كند می بایست هنگام جواب دادن به هر سؤال،فراگیر را به سوی معماهای تازه تر بكشاند تا ذهنش خود آگاه یا ناخودآگاه،مشغول كنكاش و جستجو باشد.بنابراین اصل،از به كار بردن كلماتی از قبیل بله،خیر،البته،هرگز،مطمئنا ً و امثال آنها به تنهایی باید اجتناب شود.این نوع جوابها چشمه ی جوشان كنجكاوی فراگیر را ارضا نمی كند،افزون بر آن،فرد می آموزد كه برای هر مسأله و مشكلی در زندگی.فقط به دنبال یك راه حل بگردد و از امكانات مختلف و متعددی كه ممكن است برای حل آن مشكل وجود داشته باشد.غافل بماند.جواب باید بین معلومات تازه و قبلی فراگیر، ارتباط برقرار كند.
منابع روزنامه جمهوری اسلامی شبکه فن آوری اطلاعات ایران سایت علمی نخبگان جوان سه شنبه 23 خرداد 1391برچسب:, :: 11:34 :: نويسنده : حمید امامی راد
راهی برای بروز خلاقیت
بازی بهترین شکل فعالیت طبیعی هر کودک محسوب می گردد و مناسب ترین راه برای بروز و رشد استعداد او به شمار می رود...
![]() پژوهش های روانشناسی و تعلیم و تربیتی و تجارب کودکستان ها نشان می دهد که آغاز رشد آفرینندگی در کودکان سن آمادگی و پیش دبستان است. بازی یکی از اعمال روزمره کودک است و کوششی است که به تمام وجود او بستگی دارد. بازی بهترین شکل فعالیت طبیعی هر کودک محسوب می گردد و مناسب ترین راه برای بروز و رشد استعداد او به شمار می رود. خلاقیت قابلیتی است که در همگان وجود دارد اما نیازمند پرورش و تقویت می باشد تا به سرحد شکوفایی برسد. فرد خلاق کسی است که از ذهنی جستجوگر و آفریننده برخوردار باشد. خلاقیت عبارت است از: توانایی دیدن چیزها به شیوه های جدی، شکستن مرزها و فراتر رفتن از چارچوب ها، فکر کردن به شیوه ای متفاوت، ابداع چیزهای جدید، استفاده از چیزهای نامربوط و تبدیل آن به شکل های جدید.
خانواده یکی از عوامل بسیار مهم در رشد پرورش خلاقیت کودکان محسوب می گردد که نقش مهمی در خلاقیت های کودکان دارد. از آنجا که کودک حساس ترین مراحل رشد خلاقیت را در محیط خانه سپری می کند محیط مناسب خانوادگی، شیوه و نگرشهای صحیح فرزند پروری، در رشد و شکوفایی خلاقیت سهم مهمی ایفا می کند. در واقع والدین از طریق درگیر شدن در فعالیت های خلاق کودکان در رشد خلاقیت او سهیم هستند. خانواده ها باید فرصت های لازم را برای سوال کردن، کنجکاوی و کشف محیط به کودکان بدهند و هرگز آنان را تنبیه و تهدید نکنند. زمینه رشد خلاقیت در خانه زمانی فراهم می شود که به کودکانتان آزادی زیادی بدهید و به آنها به عنوان یک فرد احترام بگذارید. از نظر عاطفی در حد اعتدال به آنها نزدیک شوید و بر روی ارزش های اخلاقی و نه قوانین خاص تاکید نمایید. محیط خانه را به صورتی درآورید که در آن فعالیت، بازی و خنده به مقدار زیادی وجود داشته باشد
بهترین زمان برای اطلاع از خلاقیت کودکان تماشای آنها به هنگام بازی است. خلاقیت عامل مهم بازی است. کودکان خلاق اغلب برای هریک از وسایل بازی خود موارد استفاده متفاوتی پیدا می کنند و قبل از اینکه از وسیله ای به سراغ وسیله ی دیگر بروند از آن به انواع مختلف استفاده می نمایند. کودک خلاق اغلب از منابع خود به انواع و اشکال مختلف و گاه حیرت انگیز استفاده می کند. ممکن است یک جعبه خالی برای کودک خلاق ارزشی به مراتب بیش از بهترین و پیچیده ترین اسباب بازی ها داشته باشد. همان طور که پیشتر عنوان شد ، بازی یکی از طرق اصلی بروز خلاقیت در کودکان است که والدین بایستی با اتخاذ تدابیر لازم و آشنایی با بازی های مناسب پرورش خلاقیت ، موجبات بروز استعدادهای نهان شده کودک خود را فراهم آورند. لذا در ادامه این یادداشت بر آن شدیم برای مساعدت بیشتر والدین به چند بازی خلاقانه اشاره می نمائیم : شن بازیوسایل مورد نیاز:جعبه شن یا رفتن به کنار ساحل روش انجام کار:کودک دستهایش را داخل شن فرو میکند.وقتی خوب دستهایش پوشیده شد،از او بخواهید سعی کند تا انگشتان دو دستش از زیر شنها همدیگر را بگیرند.همچنین از او بخواهید تا دستهایش را در زیر شنها تکان بدهد.در مرحله بعد میتوانید روی پاهای او را هم شن بریزید و همین فعالیت را با پاهایش انجام دهید.
![]() اتوبوس،کشتی یا قطار روش انجام کار:ممکن است برای عبور و مرور در شهر از یک وسیله نقلیه خاص استفاده کنید و از شیوههای دیگر استفاده نکنید.برای نمونه ممکن است با وسیله نقلیه شخصی به عبور و مرور بپردازید.اگر چنین است،یک روز به همراه کودکتان از وسایلی که معمولا از آنها استفاده نمیکنید (مثلا اتوبوسهای عمومییا مینیبوس) استفاده کنید و گشتی در شهر بزنید. مطمئنا کودکتان از این سفر لذت بسیاری خواهد برد و سفر فوق برای هر دوی شما آموزش پرباری خواهد بود.
ورزش کردن به همراه شعر خواندنروش انجام کار:یک شعر جالب انتخاب کنید.آن را با صدای بلند بخوانید.هر شعری برای خود حرکت، آهنگ،ریتم و احساس دارد.در هر حال با کودک خود هنگام خواندن اشعار،حرکات جالبی به تناسب شعر انجام دهید.
افکار روشنروش انجام کار:با کودک تان دراز بکشید و چشمهایتان را ببندید و به آرامی صحبت کنید.بگویید که ما هر دو در سایه دراز کشیدهایم.سایهای که خیلی دلپذیر است.نفس عمیق بکشید و احساس کنید در آرامش کامل هستید.تمام ناراحتیها و غم و غصههایتان را بیرون بریزید.نفس کشیدن را با خوشحالی ادامه دهید.نفس کشیدن و به ذهن آوردن افکار،احساسات خالص و بدون غم و غصه،افکار و احساسات ناخوشایند را از ذهن تان بیرون میکند و باعث میشود مملو از احساس شادکامی شوید.به این ترتیب،شما و فرزندتان،احساس نزدیکی بیشتری با هم خواهید کرد. کودک خلاق اغلب از منابع خود به انواع و اشکال مختلف و گاه حیرت انگیز استفاده می کند. ممکن است یک جعبه خالی برای کودک خلاق ارزشی به مراتب بیش از بهترین و پیچیده ترین اسباب بازی ها داشته باشد
بریدن و چسباندن گلهاوسایل مورد نیاز:گلهای تازه،کتاب سنگین،مقوا،چسب،پلاستیک نازک سفید رنگ یا کاغذ سلفون، قیچی،روزنامه. روش انجام کار:کتاب را باز کنید و گلها را لای روزنامه،بین صفحههای کتاب قرار دهید.همه گلها را به همین صورت بین صفحههای کتاب جای دهید.کتاب را ببندید و چند روز صبر کنید.وقتی گلها خشک شدند،آنها را با دقت بردارید.پلاستیک را دو سانت بزرگتر از مقوا ببرید.حالا گلها را روی مقوا بچسبانید و روی آن با پلاستیک بپوشایند و دور آن را چسب بزنید.قسمتهای تا خورده و گوشه را صاف کنید تا گلها به حالت طبیعی خود روی تابلو بمانند.
بازی بهترین شکل فعالیت طبیعی هر کودک محسوب می گردد و مناسب ترین راه برای بروز و رشد استعداد او به شمار می رود...
![]() پژوهش های روانشناسی و تعلیم و تربیتی و تجارب کودکستان ها نشان می دهد که آغاز رشد آفرینندگی در کودکان سن آمادگی و پیش دبستان است. بازی یکی از اعمال روزمره کودک است و کوششی است که به تمام وجود او بستگی دارد. بازی بهترین شکل فعالیت طبیعی هر کودک محسوب می گردد و مناسب ترین راه برای بروز و رشد استعداد او به شمار می رود. خلاقیت قابلیتی است که در همگان وجود دارد اما نیازمند پرورش و تقویت می باشد تا به سرحد شکوفایی برسد. فرد خلاق کسی است که از ذهنی جستجوگر و آفریننده برخوردار باشد. خلاقیت عبارت است از: توانایی دیدن چیزها به شیوه های جدی، شکستن مرزها و فراتر رفتن از چارچوب ها، فکر کردن به شیوه ای متفاوت، ابداع چیزهای جدید، استفاده از چیزهای نامربوط و تبدیل آن به شکل های جدید.
خانواده یکی از عوامل بسیار مهم در رشد پرورش خلاقیت کودکان محسوب می گردد که نقش مهمی در خلاقیت های کودکان دارد. از آنجا که کودک حساس ترین مراحل رشد خلاقیت را در محیط خانه سپری می کند محیط مناسب خانوادگی، شیوه و نگرشهای صحیح فرزند پروری، در رشد و شکوفایی خلاقیت سهم مهمی ایفا می کند. در واقع والدین از طریق درگیر شدن در فعالیت های خلاق کودکان در رشد خلاقیت او سهیم هستند. خانواده ها باید فرصت های لازم را برای سوال کردن، کنجکاوی و کشف محیط به کودکان بدهند و هرگز آنان را تنبیه و تهدید نکنند. زمینه رشد خلاقیت در خانه زمانی فراهم می شود که به کودکانتان آزادی زیادی بدهید و به آنها به عنوان یک فرد احترام بگذارید. از نظر عاطفی در حد اعتدال به آنها نزدیک شوید و بر روی ارزش های اخلاقی و نه قوانین خاص تاکید نمایید. محیط خانه را به صورتی درآورید که در آن فعالیت، بازی و خنده به مقدار زیادی وجود داشته باشد
بهترین زمان برای اطلاع از خلاقیت کودکان تماشای آنها به هنگام بازی است. خلاقیت عامل مهم بازی است. کودکان خلاق اغلب برای هریک از وسایل بازی خود موارد استفاده متفاوتی پیدا می کنند و قبل از اینکه از وسیله ای به سراغ وسیله ی دیگر بروند از آن به انواع مختلف استفاده می نمایند. کودک خلاق اغلب از منابع خود به انواع و اشکال مختلف و گاه حیرت انگیز استفاده می کند. ممکن است یک جعبه خالی برای کودک خلاق ارزشی به مراتب بیش از بهترین و پیچیده ترین اسباب بازی ها داشته باشد. همان طور که پیشتر عنوان شد ، بازی یکی از طرق اصلی بروز خلاقیت در کودکان است که والدین بایستی با اتخاذ تدابیر لازم و آشنایی با بازی های مناسب پرورش خلاقیت ، موجبات بروز استعدادهای نهان شده کودک خود را فراهم آورند. لذا در ادامه این یادداشت بر آن شدیم برای مساعدت بیشتر والدین به چند بازی خلاقانه اشاره می نمائیم : شن بازیوسایل مورد نیاز:جعبه شن یا رفتن به کنار ساحل روش انجام کار:کودک دستهایش را داخل شن فرو میکند.وقتی خوب دستهایش پوشیده شد،از او بخواهید سعی کند تا انگشتان دو دستش از زیر شنها همدیگر را بگیرند.همچنین از او بخواهید تا دستهایش را در زیر شنها تکان بدهد.در مرحله بعد میتوانید روی پاهای او را هم شن بریزید و همین فعالیت را با پاهایش انجام دهید.
![]() اتوبوس،کشتی یا قطار روش انجام کار:ممکن است برای عبور و مرور در شهر از یک وسیله نقلیه خاص استفاده کنید و از شیوههای دیگر استفاده نکنید.برای نمونه ممکن است با وسیله نقلیه شخصی به عبور و مرور بپردازید.اگر چنین است،یک روز به همراه کودکتان از وسایلی که معمولا از آنها استفاده نمیکنید (مثلا اتوبوسهای عمومییا مینیبوس) استفاده کنید و گشتی در شهر بزنید. مطمئنا کودکتان از این سفر لذت بسیاری خواهد برد و سفر فوق برای هر دوی شما آموزش پرباری خواهد بود.
ورزش کردن به همراه شعر خواندنروش انجام کار:یک شعر جالب انتخاب کنید.آن را با صدای بلند بخوانید.هر شعری برای خود حرکت، آهنگ،ریتم و احساس دارد.در هر حال با کودک خود هنگام خواندن اشعار،حرکات جالبی به تناسب شعر انجام دهید.
افکار روشنروش انجام کار:با کودک تان دراز بکشید و چشمهایتان را ببندید و به آرامی صحبت کنید.بگویید که ما هر دو در سایه دراز کشیدهایم.سایهای که خیلی دلپذیر است.نفس عمیق بکشید و احساس کنید در آرامش کامل هستید.تمام ناراحتیها و غم و غصههایتان را بیرون بریزید.نفس کشیدن را با خوشحالی ادامه دهید.نفس کشیدن و به ذهن آوردن افکار،احساسات خالص و بدون غم و غصه،افکار و احساسات ناخوشایند را از ذهن تان بیرون میکند و باعث میشود مملو از احساس شادکامی شوید.به این ترتیب،شما و فرزندتان،احساس نزدیکی بیشتری با هم خواهید کرد. کودک خلاق اغلب از منابع خود به انواع و اشکال مختلف و گاه حیرت انگیز استفاده می کند. ممکن است یک جعبه خالی برای کودک خلاق ارزشی به مراتب بیش از بهترین و پیچیده ترین اسباب بازی ها داشته باشد
بریدن و چسباندن گلهاوسایل مورد نیاز:گلهای تازه،کتاب سنگین،مقوا،چسب،پلاستیک نازک سفید رنگ یا کاغذ سلفون، قیچی،روزنامه. روش انجام کار:کتاب را باز کنید و گلها را لای روزنامه،بین صفحههای کتاب قرار دهید.همه گلها را به همین صورت بین صفحههای کتاب جای دهید.کتاب را ببندید و چند روز صبر کنید.وقتی گلها خشک شدند،آنها را با دقت بردارید.پلاستیک را دو سانت بزرگتر از مقوا ببرید.حالا گلها را روی مقوا بچسبانید و روی آن با پلاستیک بپوشایند و دور آن را چسب بزنید.قسمتهای تا خورده و گوشه را صاف کنید تا گلها به حالت طبیعی خود روی تابلو بمانند. اخذ: تبیان سه شنبه 23 خرداد 1391برچسب:, :: 11:22 :: نويسنده : حمید امامی راد
جمه نامه 31 نهج البلاغه که منبع مسابقه اینترنتی «نامه ای از مهربانترین پدر» می باشد، به شرح زیر است: از پدرى در آستانه فنا و معترف به گذشت زمان ، كه عمرش روى در رفتن دارد و تسليم گردش روزگار شده ، نكوهش كننده جهان ، جاى گيرنده در سراى مردگان ، كه فردا از آنجا رخت برمى بندد ، به فرزند خود كه آرزومند چيزى است كه به دست نيايد ، راهرو راه كسانى است كه به هلاكت رسيده اند و آماج بيماريهاست و گروگان گذشت روزگار . پسرى كه تيرهاى مصائب به سوى او روان است ، بنده دنياست و سوداگر فريب ، و وامدار مرگ و اسير نيستى است و هم پيمان اندوهها و همسر غمهاست ، آماج آفات و زمين خورده شهوات و جانشين مردگان است . اما بعد . من از پشت كردن دنيا به خود و سركشى روزگار بر خود و روى آوردن آخرت به سوى خود ، دريافتم كه بايد در انديشه خويش باشم و از ياد ديگران منصرف گردم و از توجه به آنچه پشت سر مىگذارم باز ايستم و هر چند ، غمخوار مردم هستم ، غم خود نيز بخورم و اين غمخوارى خود ، مرا از خواهشهاى نفس بازداشت و حقيقت كار مرا بر من آشكار ساخت و به كوشش و تلاشم برانگيخت كوششى كه در آن بازيچه اى نبود و با حقيقتى آشنا ساخت كه در آن نشانى از دروغ ديده نمى شد . تو را جزئى از خود ، بلكه همه وجود خود يافتم ، به گونه اى كه اگر به تو آسيبى رسد ، چنان است كه به من رسيده و اگر مرگ به سراغ تو آيد ، گويى به سراغ من آمده است . كار تو را چون كار خود دانستم و اين وصيت به تو نوشتم تا تو را پشتيبانى بود ، خواه من زنده بمانم و در كنار تو باشم ، يا بميرم . تو را به ترس از خدا وصيت مى كنم ، اى فرزندم ، و به ملازمت امر او و آباد ساختن دل خود به ياد او و دست زدن در ريسمان او . كدام ريسمان از ريسمانى كه ميان تو و خداى توست ، محكمتر است ، هرگاه در آن دستزنى ؟ دل خويش به موعظه زنده دار و به پرهيزگارى و پارسايى بميران و به يقين نيرومند گردان و به حكمت روشن ساز و به ذكر مرگ خوار كن و وادارش نماى كه به مرگ خويش اقرار كند . چشمش را به فجايع اين دنيا بگشاى و از حمله و هجوم روزگار و كژ تابيه اى شب و روز برحذر دار . اخبار گذشتگان را بر او عرضه دار و از آنچه بر سر پيشينيان تو رفته است آگاهش ساز . بر خانه ها و آثارشان بگذر و در آنچه كرده اند و آن جايها ، كه رفته اند و آن جايها ، كه فرود آمده اند ، نظر كن . خواهى ديد كه از جمع دوستان بريده اند و به ديار غربت رخت كشيده اند و تو نيز ، يكى از آنها خواهى بود . پس منزلگاه خود را نيكو دار و آخرتت را به دنيا مفروش و از سخن گفتن در آنچه نمىشناسى يا در آنچه بر عهده تو نيست ، بپرهيز و در راهى كه مى ترسى به ضلالت كشد ، قدم منه . زيرا باز ايستادن از كارهايى كه موجب ضلالت است ، بهتر است از افتادن در ورطه اى هولناك . به نيكوكارى امر كن تا خود در زمره نيكوكاران در آيى . از كارهاى زشت نهى بنماى ، به دست و زبان ، و آن را كه مرتكب منكر مىشود ، بكوش تا از ارتكاب آن دور دارى و در راه خدا مجاهدت نماى ، آنسان ، كه شايسته چنين مجاهدتى است . در كارهاى خدايى ملامت ملامتگران در تو نگيرد . و در هر جا كه باشد ، براى خدا ، به هر دشوارى تن در ده و دين را نيكو بياموز و خود را به تحمل ناپسندها عادت ده و در همه كارهايت به خدا پناه ببر . زيرا اگر خود را در پناه پروردگارت در آورى ، به پناهگاهى استوار و در پناه نگهبانى پيروزمند در آمده اى . اگر چيزى خواهى فقط از پروردگارت بخواه ، زيرا بخشيدن و محروم داشتن به دست اوست . و فراوان طلب خير كن و وصيت را نيكو درياب و از آن رخ بر متاب . زيرا بهترين سخنان سخنى است كه سودمند افتد و بدان كه در دانشى كه در آن فايدتى نباشد ، خيرى نباشد و علمى كه از آن سودى حاصل نيايد ، آموختنش شايسته نبود . اى فرزند ، هنگامى كه ديدم به سن پيرى رسيده ام و سستى و ناتوانيم روى در فزونى دارد ، به نوشتن اين اندرز مبادرت ورزيدم و در آن خصلتهايى را آوردم ، پيش از آنكه مرگ بر من شتاب آورد و نتوانم آنچه در دل دارم با تو بگويم . يا همانگونه كه در جسم فتور و نقصان پديد مىآيد ، در انديشهام نيز فتور و نقصان پديد آيد . يا پيش از آنكه تو را اندرز دهم ، هواى نفس بر تو غالب آيد و اين جهان تو را مفتون خويش گرداند . و تو چون اشترى رمنده شوى كه سر به فرمان نمى آورد و اندرز من در تو كارگر نيفتد . دل جوانان نوخاسته ، چونان زمين ناكشته است كه هر تخم در آن افكنند ، بپذيردش و بپروردش . من نيز پيش از آنكه دلت سخت و اندرزناپذير شود و خردت به ديگر چيزها گرايد ، چيزى از ادب به تو مى آموزم . تا به جدّ تمام ، به كارپردازى و بهره خويش از آنچه اهل تجربت خواستار آن بوده اند و به محك خويش آزموده اند ، حاصل كنى و ديگر نيازمند آن نشوى كه خود ، آزمون از سرگيرى . در اين رهگذر ، از ادب به تو آن رسد كه ما با تحمل رنج به دست آورده ايم و آن حقايق كه براى ما تاريك بوده براى تو روشن گردد . اى فرزند ، اگر چه من به اندازه پيشينيان عمر نكرده ام ، ولى در كارهاشان نگريسته ام و در سرگذشتشان انديشيده ام و در آثارشان سير كرده ام ، تا آنجا كه ، گويى خود يكى از آنان شده ام . و به پايمردى آنچه از آنان به من رسيده ، چنان است كه پندارى از آغاز تا انجام با آنان زيستهام و دريافته ام كه در كارها آنچه صافى و عارى از شايبه است كدام است و آنچه كدر و شايبه آميز است ، كدام . چه كارى سودمند است و چه كارى زيانآور . پس براى تو از هر عمل ، پاكيزهتر آن را برگزيدم و جميل و پسنديده اش را اختيار كردم و آنچه را كه مجهول و سبب سرگردانى تو شود ، به يك سو نهادم . و چونان پدرى شفيق كه در كار فرزند خود مى نگرد ، در كار تو نگريستم و براى تو از ادب چيزها اندوختم كه بياموزى و به كار بندى . و تو هنوز در روزهاى آغازين جوانى هستى و در عنفوان آن . هنوز نيتى پاك دارى و نفسى دور از آلودگى . مصمم شدم كه نخست كتاب خدا را به تو بياموزم و از تأويل آن آگاهت سازم و بيش از پيش به آيين اسلامت آشنا گردانم تا احكام حلال و حرام آن را فراگيرى و از اين امور به ديگر چيزها نپرداختم . سپس ، ترسيدم كه مباد آنچه سبب اختلاف عقايد و آراء مردم شده و كار را بر آنان مشتبه ساخته ، تو را نيز به اشتباه اندازد . در آغاز نمى خواستم تو را به اين راه كشانم ، ولى با خود انديشيدم كه اگر در استحكام عقايد تو بكوشم به از اين است كه تو را تسليم جريانى سازم كه در آن از هلاكت ايمنى نيست . بدان اميد بستم كه خداوند تو را به رستگارى توفيق دهد و تو را راه راست نمايد . پس به كار بستن اين وصيتم را به تو سفارش مى كنم . ادامه مطلب ... آخرین مطالب پيوندها
![]() نويسندگان |
||
![]() |